منکه بدون مادرم میمریم






















Blog | Profile | Archive | Email | Design by | Name Of Posts


تـاواـنـ♥ قــــ ـ ـ♥لـبـ شکـســ ـ ـ تـهـ

قدیم به همه مادران... 
از زبونه یک پسر 
...شاید قشنگترین پست... 







یہ روز داشـــتم قدم ميزدم تو خيابوڹ نميدونم ڪجاے فلاڹ شهر 
يہ عابر ڪہ اصلا تو حالݪ خودش نبود محڪم خورد بہ مڹ 

گفــتم : هووو !! حواست ڪجاست بابا 

يه نگا بهم ڪرد و آروم گفت: 

عذر ميخوام خيلے داغــونم حواسم اصلا نبود.. 

گفتم : حالا چے شده اينجورے بہ هم ريختہ اے؟ 
يه نـــخ سيگار درآورد و فندك زد زيرش گفت: 
تا حالا عاشــق شدے؟ 
گفتم هــــۍ ... ڪم و بيش..! 

گفت تا حالا لُـــپت از ندارے جلوش گل انداختہ؟ 

گفتم جَوونی و نداريـش ديگه... 

گفت : مڹ عاشق يه زڹ شوهر دارم... 

حرفشو قطع ڪردم ! 
گفتم : نگا ڪڹ داداش نداشتيم ديگہ !!! 
تو ايڹ مورد نيستم! 

نگام ڪرد گفت : امروز مُرد ... 

خنديدم گفتم : بهتر بابا راحت شدے حاجۍ 
خيلے ناجوره زڹ شوهر دار خدايـــــے ! 

يہ قطره اشك از گوشہ ے چشـمش لــيز خورد و آروم گفت: 
امروز بۍ مـــادر شدم...! 


محڪم بغلش ڪردم و گفتم: 
غلــط ڪردم!



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+نوشته شده در جمعه 8 آبان 1394برچسب:,ساعت10:45توسط Alireza | |